خسته ام از شنیدن این سوال که "از کی عاشقم شدی؟!"
به خدا این سوال از بیخ غلطه! امشب برای همیشه می خوام این مساله رو واست حل کنم؛ خوب گوش بده؛ ما دو فرض داریم عشق من؛ یکی وجوبِ وجودِ معلول در ظرفِ وجودِ علت، بعد هم وجوبِ وجودِ علت در ظرفِ وجودِ معلول، اگر علتِ تامه موجود باشه، وجودِ معلول، واجب و ضروریه چون در غیر این صورت، نبودِ معلول، همراه با وجودِ علت، ممکن میشه که لازمه اش اینه که نبودِ معلول که خود ناشی از عدمِ علته بدونِ علت واقع بشه که نمیشه دیگه! بعدشم اگه معلول موجود باشه، وجودِ علت لازم و ضروری میشه؛ چون در غیر این صورت، نبودِ علت، همراه با وجودِ معلول، ممکن میشه؛ در صورتی که عزیز من، عدمِ علت، چه تامه چه ناقصه، لزوماً عدم معلولو در پی داره! پس نتیجه می گیریم که بی شعور، من عاشق تو به دنیا اومدم!
من تجربه عشق ندارم...
یه سوالی واسم پیش اومده اینه که مگه مهمه از چه زمانی عاشق یه آدم میشه...؟
یعنی زمان خیلی مهمه...؟
هه...احساس میکنم اسکلن...
بی شعور
بعضی سوالات جدیو واقعی نیست،تلنگریه واسه رسیدن به یه حس نوستالژیک!
این چیز هایی که گفته ای مثل این بود که مرا سوار تررن هوایی تو قم کرده هی بالا پایین آوردن بعد هم از اون بالا انداختن رو زمین
البته استثنا زنده در رفتم
عشق تو منطق نمی کنجه
عشق یعنی طپش قلب
عشق یعنی لرزش موقع نگاه کردن
عشق یعنی پریدن رنگ رخسار
عشق یعنی حرام شدن خواب خوراک
«حافظ تو خود حجاب خودی از میان برخیز»
البته درمفهومی غیر استعلایی...
واقعا از شنیدن این سوال خسته میشی بیشعور؟؟
جوابی که میدی آدمو از زندگی سیر میکنه چه برسه به اینکه دوباره همچین سوالی به ذهن بیاد اما دنیای مجهول و نا مکشوف نسوان به گونه ای طراحی شده که باز هم این سوال رو می پرسند...