چه خوب شد دیدمت!
خواستم بگویم که ...
... که حرفم را بریدی و سرمای تنم را چانه ی گرمت گرم نکرد...
آه که تو چقدر بر خلاف قدت، چانه ی درازی داری،
و آنقدر حرف زدی که بالاخره آهِ کلام هم بلند شد.
و اما من...
در سکوت مشکی خویش، گوش را می کردم و تو ادامه دادی؛
باز هم در آرامش گوش دادم و به لب هایت خیره شدم و گفتم ...
تو باز سخنم را بریدی و من...
و من تو را واژه به واژه گاییدم.
منم تو رو گاییدم
آهاااا...
این واژه به واژه گاییدم خوبه. حساب کار دستش میاد...